آسیب شناسی فک و فامیل (بخش دوم«عمه و عمو»)

عمه:

معنای لغوی:خواهر پدر.

معنای استعاره ای:هر زنی که با پدر رابطه ی گرمی و صمیمی داشته باشد./هر زنی که مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.

نقش سمبولیک:به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل:

1.جواب همه ی فحش هایی که می دهید.مثل عمه خوشگل یا عمه...-2.جواب همه ی محبت هایی که می کنید.مثل:به درد عمت می خوره...-3.توجیه کلیه ی بی قوارگی ها/رفتارهای نا مناسب شما«تنها برای دختر خانوم ها».مثال:به عمت رفتی.4.خیلی چیزهای بد دیگه.از ذکر مثال معذوریم...

غذاهای مورد علاقه:شله زرد،سمنو.

ضرب المثل:همون بالایی ها دیگه.

زیرشاخه ها:شوهر عمه:یک مرد پول دار که سیبیل قیطانی دارد و چندش آور است.-پسرعمه/دختر عمه:همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی حالتان را به هم می زنند.

مشاغل کاذب:Match-Making

چهره های معروف:عمه لیلا

ترجیع بند:دختر که رسید به بیست،باید به حالش گریست.(شما رو نمی دونم ولی عمم اینو خیلی میگه.)

نکته:داشتن یک عمه ای که در توصیفات فوق صدق نکند،جزو خوش شانسی های زندگی است.

عمو:

معنهی لغوی:برادر پدر.

معنای استعاره ای:هر مردی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته بتشد.

نقش سمبولیک:یکی از مردانی که شما همیشه باید بهش بوس بدهید و بعد بروید کارتون ببینید تا او با پدر حرف های جدی بزنند./یکی از مردانی که مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساکت شده،به فکر فرو می رئد.

غذاهای مورد علاقه:قرمه سبزی،آبگوشت.

ضرب المثل:عقد دختر عمو،پسر عمو را در آسمان بستند.

زیر شاخه ها:زن عمو:یک زن خوشگل که زیاد به شما توجه نمی کند و خودش را برای مادر می گیرد.-پسرعمو/دخترعمو:همبازی دوران کودکی که اگر تا 18-20 سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نـکنید،خطر را از سر گذرانده اید.

چهره های معروف:عموزنجیرباف،عمویادگار،عموپورنگ.

نکته:داشتن یک عمو ی پولدار خیلی خوب است.